اختر شناسی

در این وبلاگ شما با علم اختر شناسی بیشتر آشنا خواهید شد.

اختر شناسی

در این وبلاگ شما با علم اختر شناسی بیشتر آشنا خواهید شد.

آیا انسان تنها ناز پروده ی این جهان است؟

آیا انسان تنها ناز پرورده این جهان است ؟ 
 
 
 

منظومه شمسی ما با بیشتر منظومه های سیاره ای شناخته شده در اطراف ستاره های دیگر تفاوت دارد، چون به شیوه دیگری شکل گرفته است. اگر چنین باشد، سیارات زمین مانند بسیار نادر هستند. اخترشناسان پس از بررسی مشخصات حدود 100 منظومه سیاره ای و بررسی دو روش شکل گیری سیارات اعلام کردند که منظومه شمسی ما به راستی مظومه ای خاص است. در منظومه ما مدار همه سیارات بزرگ، تقریبا دایره ای است و چهار سیاره غولپیکر در فاصله زیادی از خورشید قرار دارند. اما بیشتر سیاره های فرا خورشیدی کشف شده غول های مشتری مانند هستند که به ستاره مادرشان نزدیک اند و مدارشان، بیضی بسیار کشیده ای است. دو توضیح برای این یافته ها وجود دارد. اول اینکه احتمالا فرایندهای شکل گیری سیارات متعدد است و فرض اخترشناسان مبنی بر اینکه همه سیارات مثل هم شکل می گیرند اشتباه بوده است. در شبیه سازی شکل گیری سیارات منظومه شمسی، سیارات غولپیکر همچون مشتری، با گرد آمدن گاز در در اطراف هسته های سنگی – صخره ای (مانند زمین) شکل می گیرند. این هسته اولیه در محیط سرد دور از ستاره در ابر اولیه، با گرانش خود، گازها را به طرف خود می کشد و لایه ی ضخیمی از گاز اطراف ستاره، هسته را می پوشاند. اما نزدیکتر به ستاره به دلیل حرارت بالا و بادهای شدید خورشیدی، هسته های صخره ای توان به دام انداختن گازها را ندارند و به شکل سیارات زمین مانند باقی می مانند. 

                                                                                        

 

نظریه پذیرفته تر این است که سیارات غولپیکر فراخورشیدی، مستقیما از رمبش گرانشی گازها شکل می گیرند. در این داستان هسته های صخره ای سیارات زمین مانند، اصلا شکل نمی گیرند. اگر این نظریه برای همه سیاره های فراخورشیدی درست باشد، پس بیشترشان سیاره زمین مانندی که بتواند میزبان حیات آشنای ما باشد، ندارند. البته نتیجه هنوز قطعی نیست و شاید توضیح دیگری برای تفاوت های ظاهری میان منظومه های فراخورشیدی باشد. ماهیگیری را تصور کنید که نتیجه می گیرد همه ماهی ها بزرگتر از 10 سانتی متر هستند، چون این مقدار اندازه شکاف های تورش است. این شاید همان اتفاقی باشد که برای جستجوگران سیاره های زمین مانند می افتد. ابزارهای ما هنوز نتوانسته اند این سیارات خرد را بیابند. شاید حدود 3 تا 4 سال دیگر وقت لازم باشد تا اخترشناسان به قدرت رصدی مناسبی دست یابند که بفهمند کدام نظریه درست است.   

سیاهچاله

مطالعات جدید عنوان می کنند زمانیکه ماده توسط سیاهچاله

 بلعیده می شود ، ممکن است به درون کیهانی دیگری که داخل

سیاهچاله قرار دارد فرو بریزد یا درون گذرگاه کرم چاله مانندی

 که به سیاهچاله دیگری ارتباط دارد به دام بیافتد. 

یکی از یزرگترین اسرار علم فیزیک این است که چه چیزی درون یک سیاهچاله وجود دارد. فرضیه ای که وجود سیاهچاله ها را پیش بینی کرد – نسبیت عام- عنوان می کند که تمام مواد درون سیاهچاله با فشرده شدن تبدیل به یک نقطه مرکزی با چگالی بینهایت می گردند که "تکینگی" نامیده می شود. کریستین بوهمر از دانشگاه لندن می گوید" اما بعد از آن همه چیز از نظر ریاضی تجزیه و خرد می شود. ما می خواهیم که این "تکینگی" از پدیده سیاهچاله حذف شود". 

 

پژوهشگران زیادی بر این عقیده هستند که یک فرضیه جدید و جهانشمول که گرانش و تاثیرات کوانتمی را به هم پیوند دهد قادرخواهد بود این موضوع را حل کند. فرضیه تار از شناخته شده ترین این جایگزین ها می باشد.

 

اما بوهمر و همکاران وی از فرضیه دیگری بنام " گرانش کوانتوم حلقوی" استفاده می کنند که رقیب فرضیه تار می باشد. بر اساس این فرضیه فضا-زمان بعنوان شبکه ای از حلقه های انتزاعی تعریف می شود که بخش های کوچکی از فضا را به هم متصل می کنند.

 

قبلا از فرضیه گرانش کوانتوم حلقوی در مقابل ایده تکینگی استفاده شده بود. این فرضیه پیشنهاد می کند که بجای یک مهبانگ ، کیهانی اولیه دچار رمبش شده و سپس طی یک "جهش بزرگ" به سمت بیرون منفجر شد.